اخوت اسلامی خط وصل تشکل اسلامی
طرح مسأله
این سؤال بارها در تشکلهای دینی و انقلابی مطرح شده است که رابطه اعضا با یکدیگر، با مسئولان و نحوه مواجهه مسئولان با اعضا چگونه باید باشد؟ و حتی برخی افراد یا تشکلهایی که نگاه وسیعتری دارند، درباره نحوه تعامل با تشکلهای همسو یا غیر همسوی دیگر با خود، این پرسش را مطرح میکنند. به این پرسش، پاسخهای متفاوتی داده شده است؛ برخی با توجه به جنبههای سازمانی یک تشکل، بر روابط سازمانی و ردهبندی حقوقی و جایگاهی اعضا توجه دارند و در مقابل، برخی با تأکید بر جنبه مردمی بودن و یکرنگی اعضاء با مسئولان، هرگونه روابط سازمانی و غیر همسطح را نفی میکنند و با توجه به روحیات ایثارگرانه اینگونه نظر میدهند که در یک تشکل دینی همه باید در یک سطح باشند و هر کس هرکاری که بر روی زمین است را باید بردارد لذا تقسیم کار، تعیین مسئول و رعایت حق و تکلیف میان اعضا و مسئولان معنا ندارد.
به نظر میرسد که این دو نظر دارای اشکالات زیادی است. از این رو، در این نوشتار با استفاده از منابع دینی سعی شده است تا مؤلفه محوری و اساسیای که میتواند تبیین کننده نحوه تعاملات و ارتباطهای درون تشکلی و برون تشکلی باشد (که براساس آن بتوان شاخصه لازم را استخراج کرد) را کشف و معرفی نماید.
اهمیت ارتباط در جامعه
انسان بر حسب فطرت خود علاقمند به ارتباط با دیگران است و میل به زندگی مشترک با همنوعان خود دارد. بر همین اساس ارتباط انسانی شکل میگیرد. ارتباط سنگ بنای جامعه انسانی و سرچشمه فرهنگ است و موجب تکامل و پیشرفت آن میشود و فضای اجتماعی مورد نیاز را برای زیست انسآنها فراهم میکند. وجود ارتباط، به عنوان فرایند اصلی اجتماعی، برای تکامل انسان، شکلگیری و ادامه بقای گروهها و روابط درون گروهی ضرورت و اهمیت دارد. از این رو، دقت و توجه به ارتباط انسانی و کسب دانش و مهارتهای لازم برای برقراری ارتباط بهتر، مسألهای مهم و ضروری است.
انسان مانند بسیاری از موجودات دارای دو قوّه جاذبه و دافعه است؛ بهواسطه قوّه جاذبه امور را به سمت خود میکشاند و یا به سمت برخی پدیدهها و امور که در آنها مصلحت، منفعت و یا کمال و ترقی میبیند میل و گرایش پیدا میکند و یا بهوسیله قوّه دافعه و تنفر، از برخی امور و پدیدهها که در آنها احساس نقص میکند دور میشود. بنابراین جاذبه و دافعه و یا به تعبیر دیگر محبت و بغض، در نهاد و فطرت آدمی سرشته شده است و بر خواستهها و رفتارهای آدمی سیطره دارد. این دو فطرت نهادینه شده در آدمی، در تمام روابط انسانی و اجتماعی انسان حضور و حاکمیت دارد.
نکته مهم در این مسأله این است که عامل اصلی جذب و دفع در انسان، سنخیت است؛ یعنی هر شخصی همسنخ خود را جذب میکند و غیر همسنخ خود را دور میسازد.[۱]
ارتباط در جامعه اسلامی
با توجه به مقدمه ذکر شده، باید گفت هر تشکل انسانی از اجزاء و ارکان مختلفی شکل گرفته است که یکی از مهمترین آنها، اعضا و نیروی انسانی است که در راستای اهداف و در مسیر برنامهریزی شده حرکت میکنند و همین انسان است که همه عُدّه و سرمایهها را برای دستیابی به مقصود بسیج میکند. بدون شک، تک تک افراد بدون برقراری ارتباط تشکیلاتی و گروهی نمیتوانند همه امور اجتماعی را به عهده بگیرند و در مسیر رشد و ترقی فرد و اجتماع حرکت کنند چرا که انفراد و افتراق موجب اختلال و اختلاف میشود و موجب انعدام همه جهات و حیثیات میگردد[۲]. از این رو وحدت و ارتباط میان انسآنها همواره مورد سفارش خداوند متعال بوده و همگان را از تفرقه پرهیز داده است.[۳] و مؤمنان را به برقراری رابطه و گسترش ارتباط فراخوانده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ[۴]؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهای خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید».
در احادیث و روایات وارد شده است که:
پیامبر۶میفرمایند: «رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِیمَانِ التَّوَدُّدُ إِلَى النَّاس؛[۵] ریشه عقل پس از ایمان، دوستى با مردم است».
امیرالمؤمنین۷ میفرمایند: «عَلَیْکُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِیَّاکُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُع[۶]؛ با یکدیگر رابطه داشته باشید و به هم بذل و بخشش نمائید و از قطع رابطه و پشت کردن به یکدیگر پرهیز کنید».
امام صادق۷ مىفرمایند: «تَوَاصَلُوا وَ تَبَارُّوا وَ تَرَاحَمُوا وَ تَعَاطَفُوا؛[۷] با یکدیگر رابطه داشته باشید و به یکدیگر نیکى و محبّت و مهربانى کنید».
همین نکته دلیل مهمی برای شکلگیری اجتماعات و تشکلهای اجتماعی است؛ چرا که بهواسطه ارتباط، گسترش و نیروی جذب مؤمنان بیشتر میشود و نهایتا ارتباط، راهی برای نجات از پریشانی و تفرقه است. بهواسطه ارتباط تشکّلی، دلها متحد، عقلها بارور، قدمها استوار، امیدها شعلهور، انرژیها متراکم و انگیزهها بیشتر میشود، اندیشهها و رفتارها محک میخورد و میزان نفوذ در تحولات اجتماعی و تأثیر بر روند اجتماعی بیشتر میگردد. آن چیزی که عامل مهم و تأثیرگذار در پیدایش این نتایج در تشکل است، نوع پیوند اعضا و نحوه ارتباط انسانی آنها، و نسبت اعضای گروه و تشکل با خود و با دیگران است.
جایگاه اخوت در ارتباط اسلامی
با توجه به آموزههای قرآن کریم و معارف اهلبیت:، آن اصل اساسی که میتواند حاکم بر تمام روابط درون تشکلی و برون تشکلی جمعیتها و تشکلهای ایمانی شود، اصل «اخوّت» است. در معارف اسلامی، اخوت و برادرى بر دو قسم است؛ ظاهرى (جسمانى) و معنوى (روحانى). در قسم اول، نسبت بین افراد جسمانى است، یعنی از پدر و مادر مشترکی متولد شدهاند؛ در قسم دوم نسبت میان افراد، نسبت روحانى است که برآمده از سنخیت معنوی میان دلها و روحهای آنان است. این قسم از جهت ارتباط، اتحاد، خلوص، محبت و… قویتر و عالیتر و محکمتر است.
قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ[۸]؛ مؤمنان برادر یکدیگرند» و امیر مؤمنان۷ میفرماید: «الْإِخْوَانُ زِینَهٌ فِی الرَّخَاءِ وَ عُدَّهٌ فِی الْبَلَاء[۹]؛ برادران در فراخی زندگی زیورند و پشتوانهای در گرفتاری هستند» و همچنین میفرمایند: «أَفْضَلُ الْعُدَدِ ثِقَاتُ الْإِخْوَان[۱۰]؛ برترین پشتوانهها، برادران مورد وثوق و اطمینان هستند».
آیتالله شاهآبادی با استفاده از آیه فوق، در تعریف اخوت گفتهاند: «الفت قلوب و ارتباط مؤمنین به یکدیگر است.»[۱۱] از این رو محبت و اخوت افراد را به سوی شباهت و همشکلی میکشاند و قدرت آن سبب میشود که محب به شکل محبوب درآید. و اگر محبت و دوستی دو طرفه باشد، وحدت و اتحاد حقیقی (نه مصلحتی) ایجاد میشود. «لهذا دوستان و دشمنان، مجذوبین و مطرودین هر کس دلیل قاطعی بر ماهیت اوست.»[۱۲]
جان گرگان و سگان از هم جداست متحد جانهای شیران خداست
به این ترتیب وقتی میتوان گفت: گروه یا تشکل اسلامی به معنای دقیق کلمه، بهوجود آمده است که میان اعضا رشته برادری و اخوت به معنای واقعی وجود داشته باشد که گفتهاند: «الرفیق ثم الطریق؛ اول همراهت را انتخاب کن سپس قدم در راه بگذار». نیروی اخوت که برآمده از محبت و سنخیت است، از نظر اجتماعی نیروی عظیم و مؤثری است و در استحکام و دوام جوامع و تشکلها نقش گستردهای دارد و تا این عامل میان اعضا نباشد، همگرایی و همکاری رونق نمیگیرد.
برخی از آثار مثبت و سازنده اخوت از این قرار است:
- اخوت، محبتآور و سبب انتشار روابط عاطفی است؛
- اخوت، اطاعت و ولایت محبانه و عاشقانه به همراه دارد؛
- اخوت، نیرو آفرین و حرکت آفرین است؛
- اخوت، موجب اعتماد، رضایت و احساس امنیت میشود؛
- اخوت، موجب آرامش و دوام شادی است؛
- اخوت، موجب تواضع، گذشت و ایثار میشود تا دیگران رشد کنند؛
- اخوت، عواطف را تلطیف، خشونت و رفتار سلطهجویانه را برطرف میکند؛
- اخوت، ایجاد فضایی آکنده از تعهدمندی و مسئولیتجویی را فراهم میآورد؛
- اخوت، موجب مبادله فکری، فرهنگی و همفکری و تعاون میشود؛
- نیروی اخوت و محبت تصویهگر است؛ مانند آهنربا صفات رزیله را جمع کرده، دور میریزد؛
- اخوت، موجب جلوگیری از آمیزش با بیگانگان میشود؛
- اخوت، زمینهساز آشنایی با معارف اسلامی و تعمیق مبانی اعتقادی و شناخت سرمایهها میشود؛
- اخوت، موجب آگاهی از وضعیت یکدیگر و اطلاع از حال و روز دوستان و جامعه میگردد؛
- اخوت، از طریق کشش و دلبستگی اعضای گروه نسبت به یکدیگر، موجب همبستگی گروهی میشود و این امر منجر به همگرایی، همنوایی و همراهی در مسایل مورد توافق میشود.
«هرگاه افراد نسبت به یکدیگر اعتماد و اطمینان داشته باشند، از همبستگی و وحدت خویش لذّت خواهند برد. هر چه درجه همبستگی اعضا بیشتر باشد، دوام و صمیمیت بین اعضا زیادتر میشود. در گروهی که اعضای آن همبستگی دارند، احساس یگانگی و تعلق بهوجود میآید، افراد گروه در خدمت یکدیگر قرار میگیرند، نیازهای روانی و عاطفی یکدیگر را برطرف میسازند، به دیگران کمک میکنند و خود نیز کمک دریافت میدارند، همکاری و صمیمیت بین افراد گروه بیشتر میشود، احساس انزوا و فردگرایی کاهش مییابد، نیاز به تعلق ارضا میشود، فرد از بودن در گروه احساس ایمنی و رضایت میکند، اعضا در انجام کارها با یکدیگر مشورت میکنند، افراد گروه نسبت به یکدیگر نگرش مثبت و مطلوبی دارند و از حضور یکدیگر لذت میبرند، اعضا از تصمیمهای گروهی اتخاذ شده، با رغبت تبعیت میکنند، به جدال و کشمکش نمیپردازند و قوانین و مقررات گروه را میپذیرند و آنها را رعایت میکنند.»[۱۳]
از این رو، اخوت فقط یک مسأله اخلاقی و فردی نیست، بلکه از منظر آیتالله شاهآبادی: «اخوت از احکام سیاسیّه الهی است برای اجرای مقاصد اسلامیّه». به نظر ایشان اخوت همچون نخ تسبیح است که دانههای تسبیح را در کنار یکدیگر منظم میکند که در کنار هم هویت مستقلی یابند و از جنبش هر یک جنبش دیگری در پی باشد. به همین علت بود که پیامبر اکرم۶ در اولین گام، پس از هجرت از مکه به مدینه و تشکیل دولت اسلامی، عقد اخوت را در جهت بسط مقاصد اسلامی جاری کرد و بهواسطه آن، کثرت مسلمین را به وحدت درآورد. از این رو، خداوند متعال تألیف قلوب و اخوت اسلامی را از بزرگترین نعمتهای نازل شده بر مسلمین میخواند: «وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناَ[۱۴]؛ و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید». بنابراین، اخوت مهمترین اصل اخلاقی و ارتباطی در مسیر رشد اسلامی و هدف اصلی شکلگیری تشکل اسلامی است.
تمام روابط درونی تشکل اسلامی باید بر پایه اصل اخوت و ولایت شکل گیرد؛ از جمله روابط اعضا با یکدیگر، رابطه مدیران با اعضا، اعضا با مدیران و … .
استاد مطهری درباره نقش محبت و اخوت در مدیریت اسلامی مینویسد: «نیروی محبت از نظر اجتماعی نیروی عظیم و مؤثری است. بهترین اجتماعها آن است که با نیروی محبت اداره شود، محبت زعیم و زمامدار به مردم و محبت و ارادت مردم به زعیم و زمامدار. علاقه و محبت زمامدار عامل بزرگی است برای ثبات و ادامه حیات حکومت، و تا عامل محبت نباشد رهبر نمیتواند و یا بسیار دشوار است که اجتماعی را رهبری کند و مردم را افرادی منضبط و قانونی تربیت کند ولو اینکه عدالت و مساوات را در آن اجتماع برقرار کند. مردم آنگاه قانونی خواهند بود که از زمامدارشان علاقه ببینند و آن علاقه است که مردم را به پیروی و اطاعت میکشد.»[۱۵]
بنابراین، اخوت ایمانی باید اصل اساسی در نظام ارتباطی تشکل اسلامی باشد؛ هم در انتخاب و گزینش اعضای جدید باید به اصول و ارزشهای اخوتی توجه شود و هم روابط درونی و منشور رفتاری و گفتاری اعضا بر طبق آن تنظیم شود. حتی همین رفتار اخوتگونه میبایست در برخورد و ارتباط با سایر تشکلهای ایمانی که در مسیر هدف رشد اسلامی حر کت میکنند در نظر گرفته شود.
[۱] . جاذبه و دافعه علی۷، ص۱۹٫
[۲] . شذرات المعارف، ص۵٫
[۳] . آل عمران، ۱۰۳ – ۱۰۵٫
[۴] . همان، ۲۰۰٫
[۵] . بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۳۱٫
[۶] . همان، ج ۷۴، ص۴۰۰٫
[۷] . الکافی، ج ۲، ص ۱۷۵؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص۴۰۱٫
[۸] . حجرات، ۱۰٫
[۹] . غرر الحکم و درر الکلم، ص۸۲٫
[۱۰] . همان، ص۱۹۴٫
[۱۱] . شذرات المعارف، ص۱۶٫
[۱۲] . جاذبه و دافعه علی۷، ص۲۸٫
[۱۳] . پویایی گروهی و مشاور گروهی، ص۲۲؛ به نقل از تحلیلی اجتماعی از صله رحم، ص۳۵۶٫
[۱۴] . آلعمران، ۱۰۳٫
[۱۵] . جاذبه و دافعه علی۷، ص۶۴٫