مقدمه:
یکی از اولین پرسشهایی که در زمینهی امام عصر(عج) ذهنها را به خود مشغول میکند، این است که اگر انسانها برای پیمودن مسیر سعادت به امام نیاز دارند، پس چرا امام مهدی(ع) پنهان زیستی را برگزیدهاند و به ظاهر، بشریت از فیض انس و حضور در کنار آن حضرت محروم مانده است؟
برای پاسخ به این پرسش، مقدماتی لازم است که در اینجا به آنها اشاره میکنیم.
معنای غیبت
پی نبردن به مفهوم واقعی غیبت، گاهی باعث پیدایش شبهات و سؤالات پیچیدهای میشود و طبیعتاً رهایی از دام اینگونه شبهات، در گرو تبیین و فهم معنای واقعی غیبت است.
داشتن تصویر صحیحی از غیبت امام مهدی(ع)، فهم پارهای دیگر از معارف مهدویت را آسان میکند و از سوء برداشتهایی که در این باره وجود دارد، جلوگیری خواهد کرد. بنابراین، بجاست اندکی در این باره با یکدیگر گفتگو کنیم.
به گمان برخی، پنهان زیستی امام مهدی(ع) بدین معناست که آن حضرت نه در روی کرهی زمین و در کنار ما، بلکه در عالمی غیر از دنیای ما و بریده و به دور از ما زندگی میکنند. برخی دیگر غیبت را به معنای بیکار و بر کنار ماندن حضرت از امور عالم میدانند. به گمان آنها، مهدی(ع) غایب است؛ یعنی او در گوشهای زندگی مخفیانهای در پیش گرفته و از اخبار و اوضاع مردم و حوادث تلخ و شیرینی که بر آنها میگذرد، بیخبر است و نه اقدامی میکند و نه فعالیتی.
دیدگاههای یاد شده، فرسنگها با واقعیت فاصله دارند؛ چرا که او نه در آسمانها و دنیاهای دیگر، بلکه در کنار من و تو است. آری، در کنار من و تو. شاید بارها و بارها به محلهی شما سرزده و از کوچهی مقابل خانهتان عبور کرده باشد. باور میکنی اگر بگویم شاید بارها نگاهش در نگاه چشمانت گره خورده باشد، ولی او را نشناختهای. آری، این چنین است. او در میان ما و بر روی همین کرهی خاکی زندگی میکند. او در بازارها و کوچه و خیابانها رفت و آمد مینماید، ولی ما او را نمیشناسیم. امام صادق(ع) در این باره میفرمایند:
«صاحب این امر(امام مهدی) در میانشان رفت و آمد میکند، و در بازارهایشان راه میرود و بر فرشهایشان گام مینهد، ولی مردم او را نمیشناسند.»(۱)
به تعبیر دیگر، غیبت آن حضرت به معنای مخفی بودن هویت اوست. او در میان مردم حضور دارد، اما به صورتی ناشناس و با هویت ناشناخته؛ همچنانکه اگر من و تو به شهری دور مسافرت کنیم، در میان مردم آن شهر حضور داریم، اما هویتمان برای آنان آشکار نیست.
و به دلیل همین حضور است که او از اوضاع و احوال مردم با اطلاع است و کوچکترین اتفاقی از چشمان تیزبین او مخفی نمیماند و در موارد لزوم، دست به اقدام و فعالیت میزند، هدایت و راهنمایی میکند، نجات میدهد، درماندگان را فریادرسی میکند و…
آن حضرت خود چه زیبا این حقیقت را بیان فرمودهاند:
«ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده نمیماند.»(۲)
پیشینهی غیبت
آدمی همواره تجربه شدهها را باور میکند و باور پدیدهای که برای اولین بار اتفاق میافتد و خصوصاً اگر آن پدیده امری غریب و به دور از ذهن باشد، برای انسان دشوار است.
برای مثال، اگر دوستی بگوید: بعد از مرگ پدرم خانهای از او به من ارث رسید و شخص دیگری ادعا کند در فلان ویرانه گنجینهای مملو از طلا و جواهر یافته، من و تو از این دو ادعا کدام را به راحتی باور میکنیم؟ بدون تردید، ادعای اول را. اما باور سخن شخص دوم برای ما سخت و دشوار است. اینگونه نیست؟ به راستی چرا؟
راز این تفاوت در این است که به ارث بردن چیزی از کسی، پدیدهای رایج و متداول است که بارها و بارها انسانها آن را تجربه کردهاند، بنابراین باور آن سهل است، اما پیدا کردن گنجی در ویرانهها پدیدهای است که کمتر اتفاق میافتد و از همین رو پذیرش آن دشوار است.
غیبت امام مهدی(ع) و باور آن هم شاید برای برخی دشوار باشد، زیرا گمان میکنند غیبت آن حضرت پدیدهای است که برای اولین بار اتفاق افتاده و در عصرهای پیشین و در میان پیامبران الهی، غیبت و پنهان زیستی وجود نداشته است. اما با نگاهی گذرا به تاریخ، به سادگی روشن میشود که پنهان زیستی انبیا، بارها و بارها اتفاق افتاده است و مردم بسیاری از عصرها، غیبت انبیای زمان خود را آزموده و تجربه کردهاند، و از همین روست که پیشوایان معصوم ما نسبت به نقل داستانها و حکایتهای غیبت انبیای زمانهای پیشین اهتمام خاصی داشتند، تا در مردم این ذهنیت را ایجاد کنند که پنهان زیستی امام مهدی(ع) مسألهای بدیع و تازه نیست، بلکه در تاریخ میتوان به تعداد زیادی از نمونههای مشابه آن دست یافت.
تعدادی از این انبیا که بخشی از عمر خود را در غیبت سپری کردهاند، بدین قرارند:
- حضرت صالح(ع)؛
- حضرت ابراهیم(ع)؛
- حضرت موسی(ع)؛
- حضرت الیاس(ع)؛
- حضرت عیسی(ع)؛
فواید دانستن علل غیبت
- اطمینان
با آگاهی از علل و عواملی که باعث پنهان زیستی امام مهدی(ع) شده است، ابهامات و سؤالاتی که احیاناً در این باره در ذهنها وجود دارد، بر طرف شده و پذیرش مسألهی غیبت آن حضرت بر ما آسانتر و باور آن با آرامش خاطر بیشتری همراه خواهد شد.
- زمینهسازی برای ظهور
فهم عوامل غیبت، یعنی آگاهی از آنچه باعث پنهان زیستی امام مهدی(ع) شده است. بر این اساس، ظهور آن حضرت زمانی امکان پذیر خواهد بود که عواملی که باعث غیبت شدهاند، از میان بروند. ما با فهم این عوامل و کوشش در برطرف کردن آنها، میتوانیم زمینهساز ظهور باشیم و ظهور را نزدیکتر کنیم. برای مثال، اگر یکی از عوامل غیبت، قدر ناشناسی و بیتوجهی مردم نسبت به نعمت بزرگ امامت باشد، ما با فهم این معنی و کوشش در پاس داشتن قدر و اهمیت امام و تلاش در راه اطاعت از او، میتوانیم این عامل غیبت را از میان برداریم و گامی به ظهور نزدیکتر شویم.
عوامل غیبت امام مهدی(ع)
پیش از بررسی عوامل پنهان زیستی امام مهدی(ع)، تذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که اگر علت غیبت آن حضرت بر ما مخفی بود و ما نمیدانستیم که به راستی چرا امام مهدی(ع) پنهان زیستی را انتخاب کرده است، باز هم ذرهای از اعتقاد ما به آن حضرت و غیبت ایشان کاسته نمیشد، زیرا پیامبر گرامی اسلام(ص) و پیشوایان معصوم(ع) ما در سخنان خود بارها و بارها این مطلب را گوشزد کردهاند که بر اساس ارادهی الهی، امام مهدی(ع) بخشی از عمر گرانمایهی خویش را در پردهی غیبت به سر خواهد برد و از آنجا که ما خداوند را حکیم میدانیم و به پیشوایان معصوم خود اعتماد کامل داریم، بدون ذرهای شک و تردید سخنان آنان را تصدیق میکنیم. مگر نه این است که روزانه هزاران هزار بیمار به پزشک مراجعه میکنند و بدون اینکه از نحوهی فعل و انفعالات داروها و چگونگی تأثیر آنها بر بدن اطلاعی داشته باشند، باز داروهای تجویز شده را مصرف میکنند؟ آیا عمل به دستورات پزشک، به سبب اعتماد به تخصص و صداقت او نیست؟ ما نیز به دستورات خداوند متعال و سخنان پیشوایان معصوم(ع) اعتماد کامل داریم؛ گرچه مصالح و علل آن را ندانیم.
امام صادق(ع) به یکی از اصحاب خود چنین فرمودند: «ای پسر فضل غیبت امام مهدی(ع) یکی از دستورات الهی و از اسرار خداوند است و چون خداوند حکیم است، پس تمام کارهای او بر اساس مصلحت و حکمت است؛ گرچه مصلحت آن کار بر ما مخفی باشد.» (۳)
در روایات برای غیبت امام مهدی(ع) عوامل فراوانی بر شمرده شده است، که مهمترین آنها بدین قرارند.
- مجازات (تأدیب)
دنیا صحنهی جریان و قوانین و سنتهای الهی است و بر اساس یکی از این سنتها، اگر مردمان قدردان نعمتهای الهی بودند و از آنها به شکل مطلوبی بهرهبرداری کردند، خداوند به پاداش این قدرشناسی، درهای رحمت خویش را بر آنان میگشاید و از چشمههای جوشان فیض خود سیرابشان میکند؛ اما در مقابل، اگر مسیر کفران نعمت را در پیش گرفتند، باید منتظر عذاب الهی باشند که گاه در چهرهی سلب نعمت، خود را مینمایاند.
«لَئِن شَکَرتُم لازیدَنَّکُم وَ لَئِن کَفَرتُم اِنَّ عَذابی لَشَدید.»
به راستی کدام یک از موهبتهای الهی را میتوان هم طراز و هم پای نعمت امامت دانست؟
و صد افسوس که چه زشت و قبیح بود عکس العمل مردم در مواجهه با پیشوایان معصوم. اربابان قدرت هجوم میبردند و میکشتند و مردم نیز با سکوت و سستی خود زمینه را فراهم میکردند. آیا رنگین شدن محاسن با خون سر و بالا رفتن سرها بر نیزهها و کبود شدن بدنها در اثر زهرهای کشنده و… چیزی جز کفران نعمت است؟
و اینجاست که بر اساس سنت الهی، نعمت از دست مردم گرفته میشود و امام از آنها رخ میپوشاند، تا مگر به هوش آیند و جبران گذشتهها کنند. بر این اساس، غیبت معصوم گرچه تلخ و ناگوار است، اما زنگ بیدار باشی است که میخواهد ما را از خواب غفلت بیدار کند.
امام باقر(ع) در این باره فرمودند: «وقتی خداوند [به دلیل قدرناشناسی مردم] از همنشینی ما با مردمان ناخشنود است، ما را از آنان میگیرد.» (۴)
- حفظ جان امام
ظهور مهدی موعود(ع) و لبریز شدن جهان از عدل و داد به دست او، شیرینترین بشارتی بود که پیامبر گرامی اسلام(ص) بارها دربارهاش سخن گفته، پیشوایان معصوم(ع) نیز برخی از ابعاد و زوایای آن را تشریح کردند. از همان آغاز، این واقعهی دلانگیز نُقل مجالس مسلمانان شد و سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل گردید.
مؤمنان به ویژه در کوران حوادث تلخ روزگار و تنگناهای ناشی از تجاوز ستمگران، با یادآوری آن، به جانهای خستهی خود روح امید میدمیدند و با نشاط و شادابی سنگلاخهای نفسگیر زندگی را در مینوردیدند.
حاکمان قدرت پرست و زر اندوز نیز مانند دیگر مسلمانان، روایات مربوط به مهدی موعود(ع) را و این که نهمین فرزند از نسل حسین(ع) است، شنیده بودند و به همین دلیل هر چه عصر تولد امام مهدی(ع) نزدیکتر میشد، فشارهای خود را بر امامان معصوم(ع) بیشتر میکردند. زندانی شدن امام موسی بن جعفر(ع)، جلب امام رضا(ع) به طوس، تحت نظر گرفتن امام جواد(ع) حتی در درون منزل، و محصور کردن امام هادی(ع) و کنترل شدید تمامی اقدامات آن حضرت را میتوان در همین راستا تحلیل کرد. و بالاخره آخرین اقدام حاکمان ستمگر عباسی، کنترل امام حسن عسکری(ع) و بازرسی خانوادهی آن حضرت بود، تا اگر فرزند پسری از آن حضرت متولد شد، بلافاصله او را بکشند و به خیال خام خود از تحقق ارادهی خداوندی جلوگیری کنند و چه خیال باطلی!
امام صادق(ع) در این باره میفرمایند:
«بنیامیه و بنیعباس چون دریافتند که گردنکشان آنان به دست مهدی ما از میان میروند، با ما بنای دشمنی نهادند. آنان برای کشتن خاندان پیامبر(ص) و نابودی نسل او، شمشیرهای خود را از نیام درآورند، تا مهدی(ع) را بکشند، ولی خداوند او را از ستمکاران پنهان کرد و نورش را گستراند؛ هر چند مشرکان از آن بیزار بودند.»(۵)
در چنین شرایطی، بسیار طبیعی است که امام مهدی(ع) به عنوان آخرین ذخیرهی الهی، زندگی پنهانی را اختیار کند، تا با کشته شدن او، امید مؤمنان و صالحان به یأس مبدل نگردد و بتواند پس از فراهم شدن زمینهها، با ظهور خود جهان را لبریز از معنویت و سعادت کند.
بر این اساس، محافظت از جان امام و پیشگیری از قتل آن حضرت – که آخرین ذخیرهی الهی است – نیز یکی دیگر از عوامل پنهان زیستی آن حضرت است.
پینوشت:
- بحار، ج ۵۲، ص ۱۵٫
- الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص ۵۹۶٫
۳٫کمالالدین، ج۲، باب ۴۴، ح ۱۱، ص ۲۰۴٫
- علل الشرایع، ص ۲۴۴٫
- غیبت طوسی، ص۱۶۹٫نمونه