قهرمانان قرآنی

حميد جلالی

الگوها و روش‌های قرآنی تربیت حماسی

برای نوشتن یک مقاله‌ی علمی ابتدا باید به شرح معانی و تبیین حوزه‌ای پرداخت که مقاله، بنای سخن گفتن پیرامون آن را دارد. اما از آنجا که این مطلب قرار است در ویژه نامه‌ای با موضوع «تربیت حماسی» منتشر شود و مقالات متعدد دیگری وظیفه‌ی ارائه‌ی تعاریف و تبیین ساحت‌های این مفهوم را بر عهده دارند،‌ در این مقاله بنا را بر اختصار نهاده و از این بحث عبور می‌کنیم.

تنها متذکر می‌شویم که توجه به این نکته ضروری است که حماسه با توجه به تعاریفی که از آن ارائه شده، دارای شاخصه‌ها و درونمایه‌ای است که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. از این منظر، ما نیز با اشاره به این شاخصه‌ها، برخی از مصادیق و اشارات قرآن کریم در پیرامون آنها را مرور کرده و به توصیه‌های الهی برای یافتن چنین تربیتی گوش می‌سپاریم.

با بررسی آیات قرآن کریم می‌توان از میان این آیات این گونه برداشت کرد که تربیت و دعوتِ مورد نظر خداوند در این کتاب آسمانی، همان تربیت حماسی است. این نکته را می‌توان از مثال‌های قرآنی برای تربیت و تعلیم انسان‌ها نیز به خوبی برداشت کرد. در ادامه به برخی از روش‌های قرآن برای تربیت انسان‌ها و نشانه‌های دعوت به تربیت حماسی در آیات الهی خواهیم پرداخت.

ارائه‌ی الگو

یکی از شیوه‌های قرآنی برای تربیت، ارائه‌ی الگو است. این شیوه‌ی تربیتی، در تعداد زیادی از آیات و قصص قرآن دیده می‌شود. الگوهایی که از سوی قرآن کریم ارائه می‌شوند، شاخصه‌های روحیه‌ی حماسی را در خود دارند. در سوره آل‌عمران آمده است:

وَ کَأَیِّن مِّن نَّبی قَتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابهَُمْ فی سَبِیلِ اللَّهِ وَ مَا ضَعُفُواْ وَ مَا اسْتَکاَنُواْ وَ اللَّهُ یحُِبُّ الصَّابرِِینَ * وَ مَا کاَنَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَن قَالُواْ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسْرَافَنَا فی أَمْرِنَا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصرُْنَا عَلی الْقَوْمِ الْکَفِرِین‏[۱]

چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچ گاه در برابر آنچه که در راه خدا به آنان می‌‏رسید، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسلیم ندادند)، و خداوند استقامت‏کنندگان را دوست دارد. * سخنشان تنها این بود که: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش و از تندروی‌های ما در کارها، چشم‏پوشی کن! قدم‌های ما را استوار بدار و ما را بر جمعیت کافران، پیروز گردان!»

در این آیات شریفه، وقتی که خداوند می‌خواهد صفات یاوران انبیای الهی علیهم‌السلام را برشمارد، به شجاعت، استقامت در راه خدا، توکل و توبه در برابر اشتباهات اشاره می‌کند که تمامی آنها با تعریفی که از روحیه‌ی حماسی و خصوصیات موجود در آن گفته شده است هم‌خوانی و هماهنگی دارد.

نمونه‌ی دیگری از ارائه‌ی الگو در فرهنگ قرآنی، دعوت خداوند متعال برای بهره‌برداری و الگوگیری از زندگی حضرت ابراهیم علیه السلام و یاران او است. خداوند متعال در سوره ممتحنه[۲] می‌فرماید:

قَدْ کاَنَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فی إِبْرَاهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُواْ لِقَوْمهِِمْ إِنَّا بُرَءَ ؤُاْ مِنکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکمُ‏ْ وَ بَدَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهُ وَ الْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتی تُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَ مَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن شی‌‏ْءٍ  رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکلَّْنَا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنَا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ * رَبَّنَا لَا تجَْعَلْنَا فِتْنَهً لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ وَ اغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا  إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الحَْکِیمُ * لَقَدْ کاَنَ لَکمُ‏ْ فِیهِمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِّمَن کاَنَ یَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الاَْخِرَ  وَ مَن یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنی الحَْمِیدُ

برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامی که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غیر از خدا می‏پرستید، بیزاریم. ما نسبت به شما کافریم و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی، آشکار شده است، تا آن زمان که به خدای یگانه ایمان بیاورید! جز آن سخن ابراهیم که به پدرش [عمویش آزر] گفت (و وعده داد) که برای تو آمرزش طلب می‌‏کنم، و در عین حال در برابر خداوند برای تو مالک چیزی نیستم (و اختیاری ندارم)! پروردگارا! ما بر تو توکل کردیم و به سوی تو بازگشتیم، و همه‌ی فرجام‌ها به سوی تو است! * پروردگارا! ما را مایه‌ی گمراهی کافران قرار مده، و ما را ببخش، ای پروردگار ما که تو عزیز و حکیمی! * (آری) برای شما در زندگی آنها اسوه‌ی حسنه (و سرمشق نیکویی) بود، برای کسانی که به خدا و روز قیامت امید دارند، و هرکس سرپیچی کند به خویشتن ضرر زده است؛ زیرا خداوند بی‏نیاز و شایسته‌ی ستایش است! »

در این آیات شریفه نیز صفاتی برای حضرت ابراهیم علیه السلام و پیروانش ذکر شده که به واسطه‌ی آن صفات، شایستگی الگو شدن را پیدا کرده‌اند. صفات ذکر شده از جمله صفاتی است که برای روحیه‌ی حماسی لازم است. بی‌زاری از مشرکان(تبریٰ)، شجاعت، توکل، انقیاد در برابر خداوند و وفای به عهد از جمله‌ی این صفات است. صفاتی که تنها شایسته‌ی مردمی حماسه آفرین و سلحشور است. خداوند متعال اینگونه با تبیین شاخصه‌های تربیتی و معرفی الگو، راه را برای استفاده از این نمونه‌ها در زندگی روزمره هموار می‌سازد.

البته آن گاه که از ارائه‌ی الگو برای تربیت دینی و حماسی سخن به میان می‌آید، این تنها مردان نیستند که شایستگی اسوه شدن را دارند؛ بلکه خداوند از زنان سلحشور و حماسه‌سازی نام می‌برد ،که می‌توانند الگوی تربیتی زنان و مردان مؤمن قرار گیرند.خداوند متعال در سوره‌ی تحریم، حضرت آسیه و مریم را به عنوان الگو برای جامعه‌ی انسانی معرفی می‌کند.

آسیه، همسر فرعون، علی‌رغم حضور در خانه‌ی مردی که خود را خدا می‌دانست، ایمان و توکلش را از دست نداد. همچنین مریم، زنی پارسا و پاکدامن که افتخار مادری یکی از پیامبران الهی علیهم السلام را یافت.

وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبّ‏ِ ابْنِ لی عِندَکَ بَیْتًا فی الْجَنَّهِ وَ نجَِّنی مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجَِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ* وَ مَرْیمَ‏َ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا وَ صَدَّقَتْ بِکلَِمَاتِ رَبهَِّا وَ کُتُبِهِ وَ کاَنَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ[۳]

و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه‏ای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران، رهایی بخش!* و همچنین به مریم، دختر عمران، که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما از روح خود در آن دمیدیم، او کلمات پروردگار و کتاب‌هایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود!

نکته‌ی جالب در این آیات شریفه این است که خداوند همسر با ایمان فرعون و مریم پاکدامن را به عنوان الگوی مؤمنان و نه فقط الگوی زنان معرفی می‌کند و بدین ترتیب نشان می‌دهد که از منظر قرآن وقتی زنان نیز در راه خدا حرکت کرده و با اتکا به موازین مذهبی، حماسه‌سازی می‌کنند، می‌توانند الگوی همه، از جمله مردان قرار گیرند و قرآن کریم در این زمینه تفاوتی میان مردان و زنان اسوه، قائل نشده است.

در ادامه‌ی مقاله به تفصیل در مورد برخی نمونه‌ها و الگوهای قرآنی در تربیت الهی و نقش حماسه‌ساز آنها خواهیم پرداخت.

بشارت

بشارت دادن در کنار انذار، یکی از شیوه‌های تربیتی قرآن است که از آن برای تربیت حماسی نیز می‌توان به خوبی استفاده کرد. بشارتِ پایان نیکی که در انتظار حماسه آفرینان است، انسان‌ها را از خمودگی و کسالت رها کرده و آنها را به حرکت و رشد فرا می‌خواند.

الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالهِِمْ وَ أَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِندَ اللَّهِ  وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْفَائزُونَ * یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَهٍ مِّنْهُ وَ رِضْوَانٍ وَ جَنَّاتٍ لهَُّمْ فِیهَا نَعِیمٌ مُّقِیم‏[۴]

آنها که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جان‌هایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها پیروز و رستگارند! * پروردگارشان آنها را به رحمتی از ناحیه‌ی خود، و رضایت (خویش)، و باغ‌هایی از بهشت بشارت می‏دهد که در آن، نعمت‌های جاودانه دارند.

ایمان، هجرت از بدی‌ها، و جهاد با جان و مال در راه خدا، از نشانه‌های حماسه‌آفرینان است. اموری مانند هجرت و جهاد با مال و جان از هر کسی ساخته نیست؛ بلکه ایمانی قوی می‌طلبد،‌ عزمی راسخ می‌خواهد و روحیه‌ای حماسه‌ساز لازم دارد. به همین دلیل است که خداوند به این عده بشارت می‌دهد و جایگاه آنان در بارگاه الهی را یادآور شده و جایگاه شایسته‌ای را به آنان نوید می‌دهد. این بشارت علاوه بر بیان پاداش مهاجران و مجاهدان در راه خدا، انگیزه حضور و قدم نهادن در این مسیر با برکت را نیز در دیگران ایجاد می‌کند.

بیان علت رفتارها:

خداوند در قرآن کریم، فلسفه‌ی احکام و دلیل دعوت به اخلاق را در برخی آیات این کتاب آسمانی تبیین کرده و این روش را، یکی از راه‌های تربیتی قرار داده است. توصیه‌های لقمان به فرزندش، نمونه‌ای از این تربیت است.

یَابُنی أَقِمِ الصَّلَوهَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ اصْبرِْ عَلی مَا أَصَابَکَ  إِنَّ ذَالِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ * وَ لَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لَا تَمْشِ فی الْأَرْضِ مَرَحًا  إِنَّ اللَّهَ لَا یحُِبُّ کلُ‏َّ مخُْتَالٍ فَخُورٍ * وَ اقْصِدْ فی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِن صَوْتِکَ  إِنَّ أَنکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الحَْمِیرِ * أَ لَمْ تَرَوْاْ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهً وَ بَاطِنَهً  وَ مِنَ النَّاسِ مَن یجَُادِلُ فی اللَّهِ بِغَیرِْ عِلْمٍ وَ لَا هُدًی وَ لَا کِتَابٍ مُّنِیر[۵]

پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهی از منکر کن، و در برابر مصایبی که به تو می‏رسد شکیبا باش، که این از کارهای مهم است! * (پسرم!) با بی‌‏اعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو، که خداوند هیچ متکبر مغروری را دوست ندارد.* (پسرم!) در راه‏ رفتن، اعتدال را رعایت کن، از صدای خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت‏ترین صداها، صدای خران است. * آیا ندیدید خداوند آنچه را که در آسمان ها و زمین است، مسخر شما کرده، و نعمت‌های آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانی داشته است؟! اما بعضی از مردم بدون هیچ دانش، هدایت و کتاب روشنگری، درباره‌ی خدا مجادله می‌‏کنند!

آری! تربیت حماسی نمی‌تواند بدون علم، حکمت و اخلاق باشد. چگونه ممکن است کسی بدون به کار بردن اخلاق اسلامی، حکمت و علم، توانایی حماسه‌آفرینی داشته باشد. لقمان، فرزندش را به نماز،‌ امر به معروف و نهی از منکر، صبر، تواضع، اعتدال، ادب و دوری از مجادلاتِ بدون علم و منطق دعوت می‌کند. مخاطب لقمان در این توصیه‌ها اگر چه در درجه‌ی اول فرزند اوست، اما خداوند متعال با ذکر توصیه‌های او در آخرین کتاب آسمانی، این مواعظ را برای تربیت همه‌ی انسان‌ها مناسب دانسته و تجویز کرده است.

نمونه‌هایی از تربیت حماسی

قرآن کریم در کنار ارائه‌ی راه‌کارهای تربیتی و ارائه‌ی شیوه‌ها، در این زمینه الگوها و نمونه‌های عینی نیز معرفی می‌کند تا با استفاده از آن بتوان آسان‌تر در این مسیر گام نهاد. اشاره به برخی از این اسوه‌ها و نشانه‌های حماسه‌آفرین، و دریافت صفات و فضایلی که موجب این امتیاز شده است، می‌تواند ما را در درک بهتر این معنا یاری بخشد.

ابراهیم بت‌شکن

از نمونه‌های عالی حماسه‌سازان قرآنی، ابراهیم علیه السلام است. جوانی خداپرست که روحیه‌ی حماسی و شجاعت، به او اجازه نمی‌دهد در قبال سرنوشت اطرافیان و جامعه‌اش سکوت کند و از همان اوان جوانی برای از میان بردن شرک و بت پرستی اقدام می‌کرد.

ابراهیم علیه السلام شجاعانه با نمرود محاجه می‌کند و با برشمردن قدرت الهی و نشانه‌های او سعی در مجاب کردن وی می‌نماید، قرآن کریم این ماجرا را این گونه روایت می‌کند:

ألَمْ تَرَ إِلَی الَّذی حَاجَّ إِبْراهیمَ فی‏ رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّیَ الَّذی یُحْیی‏ وَ یُمیتُ قالَ أَنَا أُحْیی‏ وَ أُمیتُ قالَ إِبْراهیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتی‏ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمین[۶]

آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی [نمرود] که با ابراهیم علیه السلام درباره‌ی پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا خداوند به او حکومت داده بود (و بر اثر کمی ظرفیت، از باده‌ی غرور سرمست شده بود) هنگامی که ابراهیم علیه ‌السلام گفت: «خدای من، آن کسی است که زنده می‏کند و می‏میراند.» او گفت: «من نیز زنده می‏کنم و می‏میرانم!» (و برای اثبات این کار و مشتبه ساختن بر مردم دستور داد دو زندانی را حاضر کردند، فرمان آزادی یکی و قتل دیگری را داد) ابراهیم علیه السلام گفت: «خداوند، خورشید را از افق مشرق می‌‏آورد (اگر راست می‌‏گویی که حاکم بر جهان هستی، تویی‌)، خورشید را از مغرب بیاور!» (در اینجا) آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمی‌‏کند.‏»

شجاعت، صلابت، سخنوری، قدرت استدلال و دانش دینی از جمله خصوصیات ابراهیم علیه السلام است که می‌توان آن را از شاخصه‌های تربیت حماسی دانست. اما ابراهیم علیه السلام کار را به همین مقدار وا نمی‌نهد و وقتی جامعه‌ی خود را در سستی و کژی، ثابت قدم می‌یابد، دست به اقدام زده و با تبر، نمادهای شرک را از میان آنان می‌زداید و خود را برای استدلال و مبارزه با عقاید باطل آماده می‌سازد. ادامه‌ی این داستان حماسه‌آفرین را از کلام وحی می‌آوریم.

«(هنگامی که منظره‌ی بت‌ها را دیدند،) گفتند: «هر کس با خدایان ما چنین کرده، قطعاً از ستمگران است (و باید کیفری سخت ببیند)! * (گروهی) گفتند: «شنیدیم نوجوانی، از (مخالفت با) بت‌ها سخن می‌‏گفت که او را ابراهیم می‏نامند.» * (جمعیت) گفتند: او را در برابر دیدگان مردم بیاورید، تا گواهی دهند! * (هنگامی که ابراهیم علیه السلام را حاضر کردند،) گفتند: تو این کار را با خدایان ما کرده‏ای، ای ابراهیم؟! * گفت: «بلکه این کار را بزرگِ بیت‌ها کرده است! از آنها بپرسید اگر سخن می‌‏گویند!* آنها به وجدان خویش بازگشتند و (به خود) گفتند: «حقا که شما ستمگرید!» * سپس بر سرهایشان واژگونه شدند (و حکم وجدان را به کلی فراموش کردند و گفتند:) تو می‌‏دانی که اینها سخن نمی‌‏گویند! * (ابراهیم) گفت: آیا جز خدا، چیزی را می‌‏پرستید که نه کمترین سودی برای شما دارد، و نه زیانی به شما می‌‏رساند! (نه امیدی به سودشان دارید، و نه ترسی از زیانشان!) * اف بر شما و بر آنچه جز خدا می‌‏پرستید! آیا اندیشه نمی‌‏کنید (و عقل ندارید)؟! * گفتند: او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید، اگر کاری از شما ساخته است!»[۷]

ابراهیم علیه السلام این گونه با منطق قوی و استدلال سلیم خود، پایه‌های اعتقادی مشرکان را به لرزه درآورد و آنان را با پرسش‌هایی که پاسخی برای آن نداشتند، با واقعیتِ عریان خطایی که مرتکب می‌شدند، رو به رو ساخت. مشرکان و کافرانی که پاسخی برای این پرسش‌های ابراهیم جوان نداشتند، به خیال خود او را به آتش خشم و غضب خود افکندند، غافل از آنکه خداوند این جوان با ایمان و حماسه آفرین را یاری خواهد نمود و وی را از آتش جهل و نادانی این قوم نجات خواهد داد.

قُلْنَا یَنَارُ کُونی بَرْدًا وَ سَلَامًا عَلی إِبْرَاهِیمَ * وَ أَرَادُواْ بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَهُمُ الْأَخْسرَِین‏ [۸]

(سرانجام او را به آتش افکندند ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!» * آنها می‌‏خواستند ابراهیم را با این نقشه، نابود کنند ولی ما آنها را زیانکارترین مردم قرار دادیم.

اسماعیل مومن و فداکار

اسماعیل جوان علیه‌ السلام یکی دیگر از نمونه‌های تربیت حماسی در قرآن است. یکی از زیباترین نمونه‌های تربیت حماسی را می‌توان در ماجرای حضرت ابراهیم و فرزندش، اسماعیل علیه السلام مشاهده کرد. وقتی ابراهیم، خلیل الله فرمان ذبح فرزندش را به عنوان آزمایشی الهی دریافت کرد، آن را با فرزندش اسماعیل علیه السلام در میان نهاد.

فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَری فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَری‌[۹]

هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌‏کنم، نظر تو چیست؟‏‏»

از اینجاست که نقش سلحشورانه و شجاعانه‌ی‌ اسماعیل علیه‌ السلام شروع می‌شود. وی به جای اینکه به خود ترس راه دهد، از این فرمان الهی استقبال کرده و حتی پدر را نیز بر اطاعت از این دستور الهی تشویق می‌نماید.

قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرین‏[۱۰]

گفت :پدرم! هرچه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت.

این گونه اسماعیل علیه‌السلام نشانه‌های تربیت الهی خود را نمایان می‌سازد و جلوه‌ای از تربیت حماسی خود را، در مواقع سختی و بحران هویدا کرده و به نمایش می‌گذارد. این داستان سرشار از نکات تربیتی است که در صورت دقت در آن و استخراج، می‌تواند ما را در به کار گرفتن روش‌های تربیتی یاری رساند. ابراهیم علیه‌السلام که پیامبری الهی است در این ماجرا حتی وقتی که می‌خواهد امر الهی را برای فرزندش بیان کند، این کار را به صورت قطعی انجام نداده و ابلاغ نمی‌کند؛ بلکه به دلیل اینکه این فرمان با اسماعیل علیه‌السلام نیز در ارتباط است، موضوع را شرح داده و نظر فرزند خود را نیز جویا می‌شود. همین نکات کوچک در روش‌های تربیتی ابراهیم علیه‌السلام است که از اسماعیل جوان علیه‌السلام، شخصیتی حماسه‌ساز ساخته است. اسماعیل علیه‌السلام در قرآن کریم به صفتی چون «وفای به عهد» نیز ستایش شده است.

وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا[۱۱]

و، در این کتاب (آسمانی‌) از اسماعیل (نیز) یاد کن، که او در وعده‏هایش صادق، و رسول و پیامبری (بزرگ) بود!

آری! نمی‌توان بدون اینکه در مسیر خداوند گام برداشت، در لحظات تاریخی و سرنوشت‌ساز تصمیم صحیح را اتخاذ کرد و نام خود را در تاریخ جاودان کرد. اسماعیل علیه‌السلام نیز علاوه بر ایمان، حلم، توکل و انقیاد در برابر خداوند، از صفت صدق وعد نیز برخوردار بود.

یوسف علیه‌السلام الگوی پاکدامنی

از آنچه گذشت روشن می‌شود که مقصود از حماسه، تنها چیزی نیست که از آن به شجاعت در میدان جنگ تعبیر می‌شود؛ بلکه ساختن یک حماسه در طیف گسترده‌ای از امور، ممکن است و از منظر قرآن یکی از جلوه‌های حماسه‌سازی در پاکدامنی جوانان مؤمن نهفته است. یوسف علیه‌السلام نماد تربیتی است که حتی با وجود دوری از پدر و خانواده در لحظات حساس، خدا را فراموش نکرده و پاکدامنی خویش را حفظ می‌کند تا اطاعت او از خداوند و رویارویی‌اش با ابلیس در کنج اتاقی در بسته، اسوه‌ای از پاکدامنی و نمونه‌ای عالی از مبارزه با نفس برای همه‌ی جهانیان باشد. اما تربیت خدایی یوسف علیه‌السلام، تنها در مبارزه با بدی و ناپاکی همسر عزیز مصر جلوه نیافته،‌ آن‌گاه که او را به دریدن مرزهای اخلاق و ایمان فرا می‌خواند.

وَ رَاوَدَتْهُ الَّتی هُوَ فی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَ قَالَتْ هَیْتَ لَکَ  قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ  إِنَّهُ رَبی أَحْسَنَ مَثْوَای  إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ * وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ  وَ هَمَّ بهَِا لَوْ لَا أَن رَّءَا بُرْهَنَ رَبِّهِ  کَذَالِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ  إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِین[۱۲]

و آن زن که یوسف علیه‌السلام در خانه‌ی او بود، از او تمنای کامجویی کرد، درها را بست و گفت: بیا (به سوی آنچه برای تو مهیاست)! (یوسف) گفت: پناه می‌‏برم به خدا! او [عزیز مصر] صاحب نعمت من است، مقام مرا گرامی داشته (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلماً ظالمان رستگار نمی‌‏شوند!* آن زن قصد او کرد و او نیز اگر برهان پروردگار را نمی‌‏دید، قصد وی می‌‏نمود! این چنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم، چرا که او از بندگان مخلص ما بود!

خداوند در این داستان برهان حق را به یوسف علیه‌السلام می‌نمایاند و او را که در برابر وسوسه‌های شیطان مقاومت کرده بود، از این دام خلاصی می‌دهد؛ اما یوسف در برهه‌های دیگری از زندگی خویش که در قرآن کریم برای ما روایت شده نیز از خود فضایل و صفاتی بروز می‌دهد که نشان از دیگر وجوهی دارد که او را جوانی حماسه ساز کرده است. علم، حکمت، تدبیر، توکل، صبر و عفو و گذشت از دیگر صفات تربیتی یوسف علیه‌السلام است.

گاهی اوقات، عفو و گذشت از بدی‌ها، توانی بیش از ایستادن در برابر ظالمان می‌طلبد که همیشه جهاد اکبر و مبارزه با نفس، از جهاد اصغر در برخورد با ظالمین سخت‌تر است. اما یوسف علیه‌السلام از این گردنه نیز به سلامت عبور می‌کند، تا به ما بیاموزد که حماسه سازی در تحصیل فضایل اخلاقی و کسب صفات پسندیده، نهفته است.

وقتی یوسف علیه‌السلام از حسد و کینه‌ی برادران از پدر و اقوام خود جدا گردید و در چاه افکنده شد و به اسارت و بردگی گرفته شد، طعم هجران و زندان را چشید و سال‌ها سختی را تحمل نمود. اکنون و در سال قحطی، درحالی که بر صندلی وزارت تکیه زده برادران کینه توزش را ملاقات می‌کند در حالی که او آنها را شناخته اما آنان یوسفِ در چاه افکنده شده را به یاد نمی‌آورند.

وَ جاءَ إِخْوَهُ یُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْکِرُون[۱۳]

(سرزمین کنعان را قحطی فرا گرفت) برادران یوسف (در پی مواد غذایی به مصر) آمدند و بر او وارد شدند. او آنان را شناخت اما آنها او را نشناختند.

اکنون زمان برای انتقام مهیاست اما از یوسفی که داستان حماسه‌سازی‌اش عالمگیر شده انتظار دیگری می‌رود. یوسف علیه‌السلام با آنان کریمانه برخورد کرد، حتی آن گاه که نشناخته به او تهمت دزدی زدند.

قَالُواْ إِن یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ  فَأَسَرَّهَا یُوسُفُ فی نَفْسِهِ وَ لَمْ یُبْدِهَا لهَُمْ  قَالَ أَنتُمْ شَرٌّ مَّکَانًا  وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُون[۱۴]

(برادران) گفتند: اگر او [بنیامین‏] دزدی کند، (جای تعجب نیست) برادرش (یوسف) نیز قبل از او دزدی کرد. یوسف علیه‌السلام (سخت ناراحت شد، و) این (ناراحتی‌) را در درون خود پنهان داشت، و برای آنها آشکار نکرد (همین اندازه) گفت: شما (از دیدگاه من،) از نظر منزلت، بدترین مردم‌اید! و خدا از آنچه توصیف می‌‏کنید، آگاهتر است!

تا جایی که کار بر برادران یوسف علیه‌السلام تنگ شد و همگی به درگاه عزیز مصر آمدند و تقاضای کمک نمودند و در نهایت، برادرِ در چاه افکنده را شناختند.

هنگامی که آنها بر او [یوسف‏] وارد شدند، گفتند: ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته، و متاع کمی (برای خرید مواد غذایی‌) با خود آورده‏ایم، پیمانه را برای ما کامل کن و بر ما تصدّق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش می‌‏دهد! * گفت: آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید، آن گاه که جاهل بودید؟! * گفتند: آیا تو همان یوسفی‌؟! گفت: (آری‌،) من یوسفم، و این برادر من است! خداوند بر ما منت گذارد هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، (سرانجام پیروز می‌‏شود) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌‏کند! * گفتند: به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برتری بخشیده و ما خطاکار بودیم![۱۵]

این گونه حق نمایان می‌شود و چراغی را که بندگان کوته بین ،قصد خاموش کردنش را داشتند ،خداوند فروزان و عالمگیر می‌نماید و داستان به اوج خود می‌رسد، آن گاه که یوسف علیه‌السلام با تربیت الهی خود چشم بر همه‌ی بدی‌های برادران و سختی‌های این سالیان می‌بندد و همه را عفو می‌کند.

قَالَ لَا تَثرِْیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِین[۱۶]

گفت: امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست! خداوند شما را می‌‏بخشد و او مهربان ترین مهربانان است!

این گونه است که یوسف علیه‌السلام برای ما روشن می‌سازد که چرا حماسه‌ساز شده و چرا در قرآن کریم الگوی جهانیان قرار گرفته است. چرا که وی دارای فضایلی است که او را شایسته‌ی چنین مقامی قرار می‌دهد.

مریم، الگوی زنان و مردان

پیشتر از نظر قرآن کریم در ارائه‌ی الگو و اسوه برای جهانیان، به اختصار سخن گفتیم و گفتیم که از منظر الهی در اسوه بودن و حماسه‌سازی تفاوتی میان زن و مرد نیست و وقتی شاخصه‌های این امر در کسی وجود داشته باشد، وی شایستگی ایستادن بر قله‌ی حماسه‌آفرینی، و معرفی به عنوان اسوه را دریافت می‌دارد. مریم، فرزند عمران، نمونه‌ای از زنانی است که الگوی زنان و مردان مؤمن قرار گرفته‌اند. دختر جوانی که در دامن زکریای پیامبر علیه‌السلام رشد و نمو یافته و ایمان سراسر وجودش را فرا گرفته بود تا جایی که مقام معنوی‌اش زکریا را به تعجب واداشته بود.

فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِساب[۱۷]

خداوند، او [مریم‏] را به طرز نیکویی پذیرفت و به طرز شایسته‏ای‌، (نهال وجود) او را رویانید (و پرورش داد) و کفالت او را به زکریا سپرد. هر زمان زکریا وارد محراب او می‌‏شد، غذای مخصوصی در آنجا می‌‏دید. از او پرسید: ای مریم! این را از کجا آورده‏ای‌؟! گفت: این از سوی خداست. خداوند به هر کس بخواهد، بی‌حساب روزی می‌‏دهد.

اما این تنها فضیلت مریم با ایمان نبود که وی به شرافت برگزیده شدن از سوی خداوند نیز، نایل آمد آن‌گاه که پیام فرشتگان الهی را شنید که خطاب به او می‌گویند:

وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَئکَهُ یَامَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَئکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفَئکِ عَلی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ * یَامَرْیَمُ اقْنُتی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِین‏[۱۸]

و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برتری داده است. * ای مریم! (به شکرانه‌ی این نعمت) برای پروردگار خود، خضوع کن و سجده به جای آور! و با رکوع‏کنندگان، رکوع کن!

این گونه بود که مریم جوان، شایستگی یافت که در مقامی آسمانی قرار گیرد و معجزه‌ای چون عیسی علیه‌السلام را در خود بپرورد.

(به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! خداوند تو را به کلمه‏ای [وجود با عظمتی‌‏] از طرف خودش بشارت می‌‏دهد که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است در حالی که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیّت خواهد بود و از مقرّبان (الهی‌) است. * و با مردم، در گاهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت و از شایستگان است. * (مریم) گفت: پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که انسانی با من ارتباطی نداشته است؟! فرمود: خداوند، این‌گونه هر چه را بخواهد می‌‏آفریند! هنگامی که چیزی را مقرر دارد (و فرمان هستی آن را صادر کند)، فقط به آن می‌‏گوید: موجود باش! آن نیز فوراً موجود می‌‏شود.»[۱۹]

اکنون مریم، دختر پاکدامن و با ایمان، مادر پیامبری الهی است که به اعجاز ربوبی در رحم او رشد و نمو می‌یابد و به دنیا پای می‌گذارد. اما مشکلات برای مریم تمام نشده و وی نمی‌داند که پاسخ مردم بدگمان روزگار خود را چگونه بدهد و این اعجاز را چگونه برای آنها تبیین کند. این امر چنان بر این جوان پاکدامن سخت می‌آید که آرزوی مرگ می‌کند.

فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَکاَنًا قَصِیًّا * فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلی جِذْعِ النَّخْلَهِ قَالَتْ یَالَیْتَنی مِتُّ قَبْلَ هَاذَا وَ کُنتُ نَسْیًا مَّنسِیًّا[۲۰]

سرانجام (مریم) به او باردار شد و او را به نقطه‌ی دور دستی برد (و خلوت گزید) * درد زایمان او را به کنار تنه‌ی درخت خرمایی کشاند (آن قدر ناراحت شد که) گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم، و به کلی فراموش می‌‏شدم!

اما خداوند، بندگان با ایمان خود را در سختی‌ها یاری می‌دهد و این‌گونه مریم را تسلی می‌رساند و او را از عهده‌ی کاری سخت معاف می‌کند.

ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که: «غمگین مباش! پروردگارت زیر پای تو چشمه‌ی آبی (گوارا) قرار داده است! * و این تنه‌ی نخل را به طرف خود تکان ده، رطب تازه‏ای بر تو فرو می‌‏ریزد! * (از این غذای لذیذ) بخور و (از آن آب گوارا) بنوش و چشمت را (به این مولود جدید) روشن دار! و هرگاه کسی از انسان‌ها را دیدی‌، (با اشاره) بگو: من برای خداوند رحمان روزه‏ای نذر کرده‏ام، بنا بر این امروز با هیچ انسانی هیچ سخن نمی‌‏گویم! (و بدان که این نوزاد، خودش از تو دفاع خواهد کرد!) * (مریم) در حالی که او را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد. گفتند: ای مریم! کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی‌! * ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود، و نه مادرت زن بد کاره‏ای‌!!» * (مریم) به او اشاره کرد گفتند: «چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟!*  (ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و) گفت: من بنده‌ی خدایم! او کتاب (آسمانی‌) به من عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است! * و مرا هر جا که باشم وجودی پربرکت قرار داده و تا زمانی که زنده‏ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است! * و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقی قرار نداده است! * و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولّد شدم، و در آن روز که می‌‏میرم، و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد.[۲۱]

این گونه است که خداوند ،مریم با ایمان، متوکل، صبور و پاکدامن را الگوی مردان و زنان قرار می‌دهد تا نشان دهد که اسوه بودن و اسوه شدن تنها مختص مردان نیست و زنان نیز با ایمان، کسب فضایل اخلاقی و یافتن تربیت الهی از خلال عمل به فرمان خداوند می‌توانند حماسه‌آفرین، الگو و نشانه باشند.

وَ الَّتی‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فیها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آیَهً لِلْعالَمین‏[۲۲]

و به یاد آور زنی را که دامان خود را پاک نگه داشت و ما از روح خود در او دمیدیم و او و فرزندش [مسیح‏] را نشانه بزرگی برای جهانیان قرار دادیم!

آری! قرآن سرشار از نمونه‌های تربیتی است که هر یک در جای خود و به نوعی، دست به خلق حماسه‌ای زده‌اند که خداوند آنها را برای دیگران نمونه و اسوه قرار داده است که ما تنها به چند مورد محدود از آن اشاره کردیم و جلوه‌های تربیتی آنها را به مرور از نظر گذراندیم.

بر اساس آنچه که گذشت این گونه به نظر می‌رسد که تربیت حماسی، با توجه به نمونه‌ها و شاخصه‌هایی که از آن در خلال آیات قرآن مشاهده کردیم، بیشتر نمادی از تربیت اسلامی است که از ده‌ها فضیلت اخلاقی تشکیل شده است. از این منظر، تربیت حماسی، رمزی است برای بیان تربیتی انسان‌ساز و جامعه‌ساز که حیاتی طیب، و آخرتی نیکو را برای انسان و جامعه‌ی انسانی به همراه خواهد داشت. تربیتی که انسان خموده و کسل را برنمی‌تابد و فرد و جامعه‌ای را می‌خواهد که فعال، زنده و پرشور باشد و به سوی پیشرفت و تعالی قدم بردارد. فرد و جامعه‌ای که از کنارکژی‌ها و انحرافات به آسانی نمی‌گذرد و آزادمنشانه با آن برخورد کرده و با قاطعیت زشتی‌ها را از خود، اطرافیان و جامعه می‌زداید. تربیت حماسی، تربیتی است که متربی را در شجاعت و سلحشوری، سرآمد، در علم و حکمت، صاحب نظر و در اخلاق و ادب، سرمشق می‌کند. امری که در صورت گسترش و اجرا می‌تواند گره از مشکلات امروزی مسلمانان و جهان بگشاید و بار دیگر تمدن پر رونق اسلامی را برپا دارد.

[۱]. سوره‌ی آل‌عمران، آیات ۱۴۶ و ۱۴۸٫

[۲]. سوره‌ی ممتحنه، آیات ۴ تا ۶٫

[۳]. سوره‌ی تحریم، آیات ۱۱ و ۱۲٫

[۴]. سوره‌ی توبه، آیات ۳۰ و ۳۱٫

[۵]. سوره‌ی لقمان، آیات ۱۷ تا ۲۰٫

[۶]. سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۲۵۸٫

[۷]. سوره‌ی انبیاء،‌ آیات ۵۹ تا ۶۸

[۸]. سوره‌ی انبیاء، آیات ۶۹ و ۷۰٫

[۹]. سوره‌ی صافات، آیه‌ی ۱۰۲٫

[۱۰]. همان.

[۱۱]. سوره‌ی مریم، آیه‌ی ۵۴٫

[۱۲]. سوره‌ی یوسف، آیات ۲۳ و ۲۴٫

[۱۳]. سوره‌ی یوسف، آیه‌ی۵۸٫

[۱۴]. سوره‌ی یوسف، آیه‌ی۷۷٫

[۱۵]. سوره‌ی یوسف، آیات ۸۸ تا ۹۱٫

[۱۶]. سوره‌ی یوسف، آیه‌ی ۹۲٫

[۱۷]. سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۳۷٫

[۱۸]. سوره‌ی آل‌عمران، آیا ۴۲ و ۴۳٫

[۱۹] سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۴۵ تا ۴۷٫

[۲۰] سوره‌ی مریم، آیات ۲۲ و ۲۳٫

[۲۱] سوره‌ مریم، آیات ۳۳ و ۲۴٫

[۲۲] سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی ۹۱٫

دکمه بازگشت به بالا